گنبد طلای تو آشفته می کنه
دل یاد حاجت ناگفته می کنه
من رو سیاهم و همین تو را آزرده می کنه
صحن و سرای تو بی تاب می کنه
چون دلبری که دلباختشو بی خواب می کنه
مهرت به قلب من از بچگی نشست
یاد تو می کنم هر وقت دلم شکست
پر می کشه دلم با کفترای تو
هستیمو زندگیم ..
مولا فدای تو
گنبد طلای تو
دیوونه میکنه
دل یاد کعبه شش گوشه میکنه
من از تو یا رضا
تو از خدا رضا
میمیره قلب من .. از تو جدا رضا
هم دل خود تویی .. هم دلبری رضا
دل هدیه میکنی .. دل میبری رضا
با یک نظر فقط .. اعجاز میکنی
حتی جهنمو دلباز میکنی
گنبد طلای تو .. دیوونه میکنه
دل یاد کعبه شش گوشه میکنه